تصویرتصویرتصویر

ناصر مهدوی: اگر امام حسین (ع) را بدرستی معرفی می کردیم الان جرات زندگی، قهرمانی و اندیشه داشتیم

ناصر مهدوی در چهارمین شب از سلسله نشست‌های خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) به ایراد سخنرانی پرداخت.

تصویر
به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، ناصر مهدوی در ابتدای سخنان خود در ویژه برنامه ماه محرم در خانه اندیشمندان علوم انسانی با اشاره به سخنران قبلی برنامه که جوان بود، گفت: امشب که سخنرانی سیمایی را شنیدم با خیال راحتری چشم هایم را می بندم. او نماد جوان شایسته این کشور است که خیلی خوب راجب به امام حسین و واقعه عاشورا صحبت کرد. خوشبختانه در همه زمینه ها جوانان خوب می درخشند. در میدان ترجمه چه کتاب های ارزشمندی توسط همین جوانان ترجمه شده است. قبلا تصور می کردیم اگر امثال عزت الله فولادوند و خشایار دیمی ترجمه نکنند چه کنیم اما این جوانان را که می بینیم خستگی از تن ما بیرون می رود. مهدوی با تاکید بر اینکه باید باید با بی عدالتی مبارزه کنیم، گفت: درباره امام حسین (ع) سخن های زیادی می توان گفت تا گره از اوضاع احوال و زندگی ما باز شود. وی افزود: حسینیه ارشاد را بستند و الان می خواهند خانه اندیشمندان علوم انسانی را هم ببندند نتیجه این رفتار فقط ایجاد خسارت و پر کردن زندگی با معماهای غیرقابل حل است. خداوند مهربان ذهن ما را از انجماد درمان کند تا ما از این شرایط عبور کنیم. وی افزود: پیش از دوران فیلسوفان یونان یعنی دوران اساطیری، مسئله ای در ذهن ها بود که زندگی همراه با رنج و کاستی است و آفرینش بدون اندوه نیست. آدم ها بیمار می شوند و با تنهایی روبرو می شوند و مسئله مرگ پیش روی انسان ها قرار دارد و‌انسان ها را آزار می دهد. گیل گمش ناله ای دارد که سوزناک است این نشان می دهد که سرشت آدمیزاد با رنج همراه است. ما تصمیم می گیریم اما اراده ای می رسد و زندگی ما را دچار آشفتگی می کند. در گذشته اعتقادی به خدایان نداشتند تا از پس رنج بر بیایند. هومر ادیسه را می نویسد برای اینکه در آنجا قهرمان هایی خلق شوند که هنر قهرمان این است که بر ناهمواری ها غلبه کند و به آدمها نیرو بدهد تا مغلوب نیروهای بیرونی نشوند و بدانند زندگی همین است. زندگی گاهی می پیچد و ساز غم می نوازد. اساسا خلق قهرمان برای این بود که به آدم ها نیرو ببخشد تا مردم تسلیم غصه نشوند. وی با اشاره به برخی آیات قرآن بیان کرد: یکی از اهداف داستان های قرآن این است که آدم ها با دیدن قهرمان داستان های قرآن در مسیر زندگی نیرومندانه قدم بردارند. قرآن به ما می آموزد جهان آمیخته به بالا و پایین است. در جاده بالا و پایین تلخی و شیرینی و سلامتی و بیماری وجود دارد. یونس نماد این قصه است. یونس به عنوان قهرمانی است که کم می آورد و قهر می کند. مهدوی در ادامه گفت: گروه دوم داستان های قرآن درباره زبان جبر و زور و تندی است که الگوی قابیل است. برخی نماد قابیل هستند و از خشونت پیروی می کنند. نماد سوم و قهرمان واقعی ابراهیم است که در آتش می رود. این مرد از سختی نمی هراسد. نیچه می گوید «چیزی که مرا نکشد مرا بزرگ می کند.» این حقیقت در شخصیت ابراهیم رخ می دهد. مرگ سیاوش هم خلق یک قهرمان است. تفاوت قرآن و تورات این است که ابراهیم در تورات شخص عادی است اما در قرآن داستان کاملا سمبلیک و برای عرصه تفکر است. همه اینها هدف دارند. همه اینها دنبال منطق بودند تا انسان جرات پیدا کند و از تاریکی نترسد و از آتش عبور کند و سختی ها را تحمل کند. انسان قابلیت دارد. ابر انسان بر خودش چیره است و بر احساسی که مرتب بر طبل ناامیدی می کوبد عبور کرده است. بعضی رنج ها مثل پول کاهنده هستند اما برخی رنج ها انسان را بالا می برد. خلق قهرمان برای این است که انسان ها با جرات وارد صحنه شوند. نیچه می گوید «عموم مردم بنده وار زندگی می کنند و نمی خواهند استعدادهای خود به منصه ظهور برسانند پس رنج می برند.

این استاد گفت: این درد را مولانا هم مطرح می کند مولانا می گوید مردم سطحی هستند و حرف ها را زود باور می کنند و زندگی را غم آلود می کنند. خلق تراژدی تصویر یک قهرمان است که در مصیبت و تنگنا قرار می گیرد و از آسمان و زمین پیغام منفی می آید. قهرمان می خواهد از حیثیت و حق خود دفاع کند. در جایی فرعون بالا می ایستد و می گوید جهان خاموش است و شما قدرت هویت بخشی ندارید. می گوید شما باید از زوایه دید من نگاه کنید فردی بلند می شود و می گوید می خواهم جهان را با زاویه دید خودم ببینم. وی تاکید کرد: این قهرمان های اسطوری هستند تا به انسان ها جرات بدهند، از زیر بار رنج، عبور کنند. وی افزود: از حادثه عاشورا یک قهرمان خلق می شود و در برابر جبر و زور می ایستد و حضور خود را اعلام می کند زیرا یک سیستم ناکارآمد که با زور از همه بیعت می گرفت، نمی رود. وی اظهار کرد: روش معاویه و یزید جبر و زور بود. تربیت با زور نمی شود تا زمانیکه روح آدمی سیراب نشود؛ تغییراتی ایجاد نمی شود و انسان اشتیاق پیدا نمی کند. امام حسین (ع) می گوید من موجود شریفی هستم و کسی نباید به جای من تصمیم بگیرد. من تحت قانون و برنامه هستم و اگر کسی بگوید با من بیعت کن من زیر بار نمی روم. امام حسین (ع) حاکم اسلامی را به نقد می کشد. عمده حرف امام علی (ع) هم همین است که مشروعیت حاکم از طریق انتخاب مردم است. امام می فرمایند مردم با چشم باز انتخاب کنند. امام می فرمایند حق مردم است که حاکم به آنها، پاسخ بدهد. وی تاکید کرد: در واقعه عاشورا یک نفر در برابر حکومت جوری که به اسم اسلام بر مردم حکومت می کند، ایستاده است. اینها جزو زیبایی ها است چون حکومت و سیاست وقتی مشروع است که مردم راضی باشند. اگر حکومت حق را بگوید خداوند هم راضی می شود. امام حسین (ع) می فرمایند خدای من عقل را باور دارد و الهیات امام حسین (ع) رهایی بخش است که در شکوه، بنده را دوست دارد. امام به موروثی شدن حکومت معاویه و انتخاب یزید حساسیت نشان داد. امام دنبال جنگ نبود و دنبال خوب زندگی کردن مردم بود. امام به دنبال قیام نبود اما از هر سوی درب را به روی ایشان بستند. هیچ انتخابی غیر از مرگ برای ایشان باقی نگذاشتند. ما با این قهرمان چه کردیم اگر ایشان را درست معرفی می کردیم جرات زندگی، قهرمانی و ایستادگی پیدا می کردیم. غرب با ساختن اسطوره مردم خود را بزرگ کرد اما ما قهرمانان خود را در تاریخ کشتیم. ما مردم بی قهرمان هستیم و در طول تاریخ قهرمانان واقعی خود را کشتیم.

اخبار

اخبار صفحه نخست

تاریخ نگارش: ۱۴۰۲/۰۵/۰۴

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت و محتوای آن متعلق به خانه اندیشمندان علوم انسانی است.