نشست "خاطرات اسیران سرافراز ایران اسلامی در چنگال رژیم بعثی" برگزار شد
نشست "خاطرات اسیران سرافراز ایران اسلامی در چنگال رژیم بعثی" روز چهارشنبه ۲۹ شهریور در سالن خیام خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "خاطرات اسیران سرافراز ایران اسلامی در چنگال رژیم بعثی" به همت گروه تاریخ خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ در سالن خیام خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
سید محمد تقی طباطبائی: آرمان ما دفاع از میهن بود
سید محمدتقی طباطبائی از آزادگان سرافراز، ابتدا ضمن گرامیداشت یاد و خاطره عزیزانی که در تنگنای اسارت به شهادت رسیدند، بیان داشت: ما در اسارت، خود را آزاد می پنداشتیم و در مقابل خواسته های عراقی ها مقاومت می کردیم و می گفتیم ما جسممان اسیر است ولی روحمان آزاد است.
وی افزود: ما در اسارت، صحنه های رقت بار و جانگدازی را شاهد بودیم و فشار روحی و جسمی زیاد بود ولی ما هیچ وقت اسیر نقشه های عراقی ها نشدیم و آن ها می خواستند اسرای ما افسرده و غمگین بشوند اما علی رغم محدودیت ها، ما در آسایشگاه ها برنامه های شادی بخش اجرا می کردیم و سعی داشتیم خود را از زنجیرهای دشمن برهانیم.
او ادامه داد: با برپایی گروه های تئاتر و سرود و مسابقات ورزشی، سعی می کردیم روحمان را شاداب نگه داریم و از آن جایی که عراقی ها به دنبال کوچک ترین بهانه برای زدن اسرا بودند، تلاش می کردیم بهانه به دست عراقی ها ندهیم و حاج آقا ابوترابی فرد خطاب به اسرا می گفتند که اسارت و اردوگاه ها را به دانشگاه تبدیل کنید و بعضی از اسرا از این فرصت استفاده کرده و چند زبان یاد گرفتند و حتی بعضی افراد حافظ قرآن شدند.
طباطبائی اضافه کرد: در اوج خفقان و شکنجه، انسان های بزرگی پرورش یافتند و ما آزادگی و آزادمنشی را در اسارت مشاهده کردیم و در کل در اسارت به خدا نزدیک تر بودیم.
این آزاده در پایان گفت: ما برای عزت و سربلندی ملت مان به جبهه رفتیم و آرمان ما این بود که از میهن دفاع کنیم.
عبدالحسین جلالوند: در اسارت فهمیدم که خدای آزادی و خدای اسارت یکی است
عبدالحسین جلالوند از آزادگان سرافراز، اظهار داشت: اسیران به دو گروه تقسیم می شوند. گروه اول، کسانی بودند که صلیب سرخ آن ها را دیده بود و با خانواده هایشان در ارتباط بودند و گروه دوم، مفقودین بودند که در بی خبری به سر می بردند و من از مفقودین بودم.
او ادامه داد: لایه های پنهان جنگ بسیار زیاد است و باید پرسید که ما کی از خانواده های اسرا خبر گرفتیم؟ چرا کسی برای پایان جنگ جشن نمی گیرد؟ چرا کسی نگفت که دستاوردهای شما از جنگ و اسارت چه بود؟
وی افزود: حتی زندان بان های ما با جنگ و صدام مخالف بودند اما در مخمصه گیر افتاده بودند و مجبور بودند که آنجا باشند.
جلالوند اضافه کرد: ما در عراق چیزهای خیلی خوبی یاد گرفتیم و اسارت برای شخص بنده دستاوردهای مهمی داشت، از جمله اینکه در شرایط اسارت متوجه نعمت های بزرگی مانند آزادی، سلامت، تغذیه و خانواده شدم و البته در آن جا بود که فهمیدم خدای اسارت و خدای آزادی یکی است.
جلالوند در پایان بیان داشت: وقتی اسارت تمام شد، مردم ما شادترین لحظات زندگی شان را تجربه کردند و ما جدای از مردم نبوده و نیستیم و هر کس خارج از مردم باشد معنایی ندارد.