حسین علایی در نشست شبیه سازی شورای امنیت: روز آزادسازی خرمشهر، تاریخی ترین روز ایران در جنگ تحمیلی است
به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست شبیه سازی شورای امنیت سازمان ملل متحد به همت فصلنامه مطالعات بین المللی و خانه اندیشمندان علوم انسانی و با همکاری بنیاد مطالعات بین المللی و گفت و گوهای جهانی و انتشارات جهان سیاست، روز پنج شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ در سالن خیام خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
حسین علایی: روز آزادسازی خرمشهر، تاریخی ترین روز ایران در جنگ تحمیلی است
حسین علایی از استادان دانشگاه و از فرماندهان پیشین نظامی، ابراز داشت: در ابتدا سانحه دلخراش بالگرد را که منجر به شهادت رئیس جمهور، وزیر امور خارجه، امام جمعه تبریز، استاندار آذربایجان شرقی و تعدادی از هموطنان عزیزمان شد را تسلیت عرض میکنم. امروز سوم خرداد است، روز آزادسازی خرمشهر، تاریخیترین روز ایران در جنگ تحمیلی که ایران توانست عمده سرزمینهای خودش را با عملیات نظامی و با تکیه بر توانمندیهای خودش آزاد بکند.
وی ادامه داد: بحث ما راجع به موضوع شورای امنیت و جنگ هست و من خیلی مختصر بعضی نکات را عرض می کنم. به نظر من شورای امنیت سازمان ملل میتوانست قبل از شروع جنگ جلوی جنگ را بگیرد. وقتی جنگ شروع شد میتوانست آن را متوقف کند. در حین جنگ هم زمان های بسیار مناسبی برای خاتمه دادن به جنگ وجود داشت، هم برای شورای امنیت سازمان ملل و برای ایران که از ظرفیت شورای امنیت سازمان ملل برای خاتمه دادن به جنگ استفاده بکند و در حین جنگ تا آخر جنگ هم می شد این اتفاق بیفتد. اگر ما همه قطعنامههایی که شورای امنیت در مورد جنگ تحمیلی صادر کرده را بررسی کنیم و رفتارمان را با رفتاری که با حمله عراق به کویت انجام شد مقایسه کنیم، این برداشت را میتوانیم پیدا بکنیم که شورای امنیت نمی خواست جلوی جنگ را بگیرد. نه می خواست جنگ متوقف شود، نه می خواست جنگ ادامه پیدا نکند و آن زمانی هم که تصمیم گرفت جنگ خاتمه پیدا کند، متن قطعنامه ۵۹۸ رو به نفع عراق تنظیم کردند و حالا چقدر این برمی گردد به فعال نبودن دستگاه سیاست خارجی ایران، بحثی است که در این جلسه شاید لازم نباشد مطرح شود. من میخواهم راجع به همین تیتر کلی که گفتم بعضی واقعیتها را مطرح کنم.
وی افزود: عراق از نظر حقوقی هیچ بهانهای برای شروع جنگ با ایران نداشت. سه تا دلیل را صدام حسین و دولت عراق برای شروع جنگ با ایران اعلام کردند. اولین حرفی که میزنند این بود که معاهده ۱۹۷۵ را ما یک طرفه لغو میکنیم و قبول نداریم. بهانه شان هم این بود که ایران به مفاد این معاهده عمل نکرده است. دومین بهانه ای که آنها مطرح کردند این بود که ایران باید سه جزیره کوچک را به عراق بازگرداند. سومین حرفی که زدند، این بود که خوزستان باید عربستان شود و این باید در حاکمیت غیر از ایران قرار بگیرد. این سه مورد، تمام حرفی بود که رژیم صدام حسین قبل از شروع جنگ، حین جنگ و بعد از خاتمه جنگ حتی در زمان قبل از حمله به کویت در آن دوره زمانی مطرح کردند. در ۱۹۷۵ در یک معاهده ایران و عراق با هم مذاکره کردند و به نتیجه رسیدند و از معاهداتی است که به تایید سازمان ملل رسیده و سازمان ملل بر آن صحه گذاشته است و در اواخر سال ۱۳۵۳ هجری شمسی توافق شد و اوایل ۱۳۵۴ هم به تصویب رسیده و امضا شده و اجرا شده است. تا قبل از پیروزی انقلاب هم بر اساس معاهده ۱۹۷۵ بین ایران و عراق میله گذاری مرزی صورت گرفت. بنابراین هیچ گونه اختلافی وجود نداشته است و اتفاقاً برخلاف این حرف هایی که در داخل ایران میزنند، از معاهده ۱۹۷۵ عراقی ها بیشتر از ایران استقبال کردند. در ایران هیچ گونه جشن و پایکویی برگزار نشد ولیکن در عراق جشن های مفصل برگزار شد و استقبال زیادی کردند. صدام حسین که آن موقع معاون رئیس جمهور عراق بود و به عنوان مرد قدرتمند عراق هم مطرح بود و همین معاهده ۱۹۷۵ را امضا کرده بود، بعد از معاهده به سفارت ایران رفت و در آن جا تشکر کرد از نقش آقای شهیدی که آن موقع سفیر ایران در عراق بود و کتاب خاطراتش را چاپ کرده است. در آن جا صدام آمد برای اینکه شخصا تشکر کند از نقش سفیر در انعقاد این معاهده نامه. در حالی که ما در ایران اصلا از این اتفاقات نمیبینیم که ایرانی ها خیلی ابراز خوشحالی کرده باشند. گرچه مهمترین مسئله برای ایران اروند رود بود که باید خط مرزی در وسط رودخانه و در خط القعر قرار بگیرد که این هم یک رژیم حقوقی بین المللی بود برای همه رودخانه ها، در واقع ایران توانسته بود بر این صحه بگذارد. ولی عراقی ها دوتا یا سه تا دستاورد بسیار بزرگ داشتند. یکی اینکه اختلافات زمینی شان حل شده بود، دوم اینکه جنگ داخلی که بین کردها و رژیم مرکزی عراق برقرار بود خاتمه پیدا کرده بود. سوم اینکه رژیم بعث عراق تداوم حاکمیتش را منوط به این می دید یعنی اگر این اتفاق نمیافتاد معلوم نبود عراق بتواند حکومتش را ادامه بدهد و پیشنهاد میکنم خاطرات عَلُم رو بخوانید که می گوید ایران تلاش زیادی داشت که در عراق کودتا کند و کودتای ناموفق انجام داد. در بین معاهداتی که بین ایران و کشورهای مختلف وجود دارد قوی ترین معاهده، این معاهده ۱۹۷۵ است که در آن ساز و کار رفع اختلاف هم پیش بینی شده است یعنی اگر دو کشور با هم اختلاف پیدا کردند، در حین اجرا چگونه می توانند رفع بکنند و عجیب این که سازمان ملل در مورد این ادعاهایی که عراق کرد و حرف هایی که زد تا آخر جنگ یک کلام اظهار نظر نکرد و وارد عمل نشد و حتی به عراق توصیه نکرد شما اگر اختلافی دارید بیایید بر اساس همین معاهده که مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل هست، مسائلتان را حل کنید. این اولین مسئله که خیلی مهم هست.
علایی اضافه کرد: مسئله دوم، مسئله جزایر است. همه می دانید جزایر سه گانه که در تاریخ متعلق به ایران بوده است و خواهد بود. این جزایر حتی تحت زمانی که قدرت های بزرگ بر منطقه حاکم بوده اند، روی آنها توافق شده است. یعنی انگلیس زمانی که رفع اشغال کرده و حاکمیت خودش را به صورت نظامی برداشته، اجازه داده است نیروهای ایران وارد منطقه شوند. در آن زمان آن ها میتوانستند که به دیگران بگویند این کار را بکنید ولی نکردند. سازمان ملل هم ناظر بر این کار بوده است. تا الان هم هر موقع مسائل جزایی جزایر مطرح می شود، شورای امنیت سازمان ملل حرف نمی زند که چرا این مسئله راکشورهای عربی مدام مطرح میکنند و مدام می خواهند بهانه درست کنند؟ اگر این موضوع هم دوباره منجر به جنگ بشود، نقش سازمان ملل و شورای امنیت چی هست؟ البته من نمیدانم دستگاه سیاست خارجی ایران چکار می کند. الان شما می بینید که بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، هر وقت نشستی برقرار می شود، این ها مسئله جزایر را مطرح میکنند و متاسفانه کشورهایی هم که با آن ها مراوده دارند به خاطر نظر آن ها می روند پای بیانیههای آن ها را امضا میکنند که به نظر من این الان یکی از مسائل جدی ایران است و من همیشه احساس خطر میکنم و معتقدم ایران باید دو اقدام بزرگ انجام بدهد و این مسئله را حل کند وگرنه تجربه تاریخی نشان داده است زمینه های اختلاف در نهایت منجر به جنگ خواهد شد. اگر زمینه وجود داشته باشد منجر به جنگ می شود. عراق هیچ زمینهای در حوزه اختلافات مرزی با ایران نداشت چون حل شده بود، معاهده ۱۹۷۵ حل کرده بود ولی این را باز بهانه کرد برای جنگ و جنگ با ایران را شروع کرد. دستگاه سیاست خارجی باید موضوع را خیلی جدی بگیرد. هم در مجامع بینالمللی هم در روابط دوجانبه و دوستانه با سایر کشورها و هم با روشهای دیگر نگذارد این مسئله ادامه پیدا کند. کافی نیست ما اسناد تاریخی نشان بدهیم که این ها مال ایران است یا در مورد اسم خلیج فارس هم همینطور. ما هر کاری بکنیم، آن ها دارند کار خودشان رو جلو میبرند. راه دوم این است که راه توسعه امنیت ملی در همه کشورها و در ایران، توسعه اقتصادی است و مخصوصاً در جاهایی که مشکل وجود دارد مثل این جزایر ایران بیاید این جزایر را تبدیل کند به سه قطب گردشگری، ورزشهای آبی و قطب اقتصادی. بیاید و این ها را به جایی تبدیل کند که ایرانی ها با سرمایه خودشان بیایند امکانات فراهم کنند و آن جا را به جایی که شبانه روز ایرانی در آن زندگی می کند، تبدیل کنند. امارات جزیره مصنوعی ساخته و مسکونیش کرده است و دارد درآمد کسب می کند. ما چرا نمی توانیم این کارها را بکنیم؟ پیشنهادم این است که دولت ایران مسئله جزایر را بسیار جدی بگیرد چون تجربه جنگ نشان داده است که بهانه ها منجر به جنگ خواهد شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: مسئله سوم خوزستان بود که دولت عراق قبل از اینکه به عنوان بهانه جنگ مطرح کند، شب قبل از پیروزی انقلاب اسلامی عناصر اطلاعاتی و مخابراتی عراق از آن ور ساحل وارد جزیره مینو شدند برای اینکه کارها رو شروع بکنند و اسلحههایی هم بعد از روز پیروزی انقلاب در بین عشایر عرب توزیع کردند برای اینکه جنگ مسلحانه را شروع بکنند. اصلا در آن زمان هنوز دولتی در ایران مستقر نشده بود که بخواهد کاری بکند چون بعضی ها وقتی که از دولت ناراحت هستند، شروع می کنند همه کارهای درست ما را زیر سوال بردن که ایران بهانه به دست عراق داد ولی این دروغ است. با آقایی که این حرف را میزد، چند بار بحث کردم گفتم آقا دروغه این ها را تکرار نکنید، اینها واقعیت ندارد. عراقی ها از همان صبح پیروزی انقلاب، شروع کردند به اقدامات اجرایی و عملی اما از نظر تصمیم گیری، لحظهای که شاه پایش را از ایران بیرون گذاشت، شروع کردند. در شورای امنیت به راحتی می توانستند جلوی این جنگ رو بگیرند. البته نمی گویم که دستگاه سیاست خارجی فعال بود و از آن ظرفیت استفاده کرد ولیکن کارهایی که شورای امنیت انجام داد نشان داد که دستگاه سیاست خارجی ایران زمانی هم که فعال بوده است، آن هابا تصمیم سیاسی عمل می کردند، آن هم تصمیم سیاسی قدرت های مختلف. شما نگاه کنید به بیانیهای که شورای امنیت سازمان ملل و قطعنامه ۴۷۹ که اولین قطعنامه ای است که صادر میکنند. این قطعنامه خنثی است و اصلا حسی برای اتمام جنگ ندارد. این را مقایسه کنید با اولین قطعنامه ای که برای جنگ عراق با کویت صادر کردند. در قضیه کویت که اصلا دولتش از هم پاشیده بود، همه چیزش از بین رفته بود ولی امریکاییها اقدام به قطعنامه کردند. در اولین قطعنامه ای که برای مقابله با حمله عراق به کویت انجام دادند، همه مسائل حقوقی مربوط به جنگ در آن هست، از مشخص کردن متجاوز، از محکوم کردن تجاوز، از اینکه جنگ باید خاتمه پیدا بکند و کشور کویت از اشغال خارج شود و تمام نظامیان عراق باید از آن جا خارج شوند تا مسئله غرامت و خسارت. در همان قطعنامه اول این ها را مشخص کردند در حالی که در دوره جنگ عراق با ایران حدود ۱۰ قطعنامه را شورای امنیت صادر کرده است و به هیچ کدام از این موارد اشاره نکرده است. ایران از روز اول می گفت بگویید عراق متجاوز است اما نگفتند و تا آخر نگفتند، نه در قطعنامه ها نه در بیانیه ها. امام وقتی که سران کنفرانس اسلامی به خدمت امام رسیدند، ایشان گفت که شما از این حسینیه جماران بیرون بروید و اعلام کنید عراق متجاوز است تا ما جنگ را تمام کنیم اما این کار را نکردند. این کار یعنی همه در کنترل قدرت های بزرگ بودند. بنابراین در تمام قطعنامه هایی که شورای امنیت سازمان ملل درباره جنگ عراق علیه ایران صادر کرده، نگفته است که عراق متجاوز است. نه به مسائل حقوقی ناشی از تجاوز اشاره کرده نه خواستار عقب نشینی بر مبنای معاهده ۱۹۷۵ شده است. شما میدانید تا الان به ما یک ریال یا یک سنت نه خسارت نه غرامت نه چیزی پرداخت نکردند ولی برای کویت در همان جا از پول نفتی که عراق میفروخت، تصویب کردند و نزدیک ۵۳ میلیارد دلار به کویت پرداخت کردند. جالب این است که در سال ۱۳۸۹ هجری شمسی اینها آمدن و به عربستان هم از پول های عراق به خاطر آلودگی محیط زیست خسارت دادند. ما هم که حالا در شرایطی هستیم که با دولت عراق رفیق هستیم، نمیدانم چرا مسئولین ما دنبال اجرای معاهده ۱۹۷۵ قطعنامه ۵۹۸ به طور کامل نمی روند.
علایی ادامه داد: وقتی که آن قطعنامه ۴۷۹ صادر شد، بعد از آن شورای امنیت سازمان ملل و قدرت های بزرگ تماشاچی جنگ شدند. تماشاچی از نظر حقوقی وگرنه از نظر عملی که کمک کننده به عراق بودند ولیکن نه به صورت اعلام علنی. در اعلامها اعلام بیطرفی میکردند ولی در عمل همه امکانات را در اختیار عراق گذاشتند. شورای امنیت سازمان ملل یک حس بیحسی و لختی پیدا کرده بود تا اینکه ایران موفق می شود سرزمینها را یکی بعد از دیگری آزاد می کند. از مهر سال ۱۳۶۰ ایران شروع می کند به آزاد کردن سرزمین ها که مهم ترین آنها در سوم خرداد ۱۳۶۱ اتفاق می افتد و واقعاً چیز عجیبی است که ایران می تواند تمام سرزمین های خودش را علی رغم تحمیل تحریم عملی تسلیحاتی و مهماتی توسط قدرتهای مختلف و با استفاده از ظرفیتهای ملی و داخلی، آزاد بکند و می دانید خرمشهر را آخرین لحظات، ما با نیروی پیاده و با فریاد آزاد کردیم. در لحظات آخر رعبی که در دل بعثی ها افتاد باعث آزادسازی خرمشهر شد وگرنه عراقی ها جوری برای خرمشهر برنامهریزی کرده بودند که امکان آزادی آن توسط ایران به طور کامل از بین برود. شورای امنیت سازمان ملل حتی در پیروزی خرمشهر هیچ حسی پیدا نمی کند. گرچه که به دلیل عدم تجربه و یا عدم استفاده از ظرفیتهای بینالمللی، در ایران هم از این آزادسازی خرمشهر استفاده سیاسی نشد. ما به محض اینکه عملیات بیت المقدس طرح ریزی شد و میخواست اجرا شود باید پیوست سیاسی برای خاتمه دادن به جنگ را آماده می کردیم و به شورای امنیت سازمان ملل می دادیم. قبل از اینکه خرمشهر آزاد شود باید مثلا یک طرح چهار ماده ای می دادیم به شورای امنیت که ما عملیات را برای آزاد سازی انجام می دهیم. مثلا اول اینکه اعلام کنید عراق متجاوز است. دوم، عراق اعلام کند معاهده ۱۹۷۵ رو قبول دارد. سوم، اینکه عراق بپذیرد خسارات و غرامات و تمام ضایعاتی که به ایران وارد کردن را تامین کند. چهارم، ایران آتش بس رو بپذیرد. بنابراین ما از ظرفیت شورای امنیت سازمان ملل استفاده نکردیم. از ظرفیت سایرین هم استفاده نکردیم. ما رفتیم مثلاً دنبال غیر متعهدها که خودشان هم نمی دانستند چکار بکنند. غیر متعهدها که ظرفیت سیاسی و بینالمللی نداشت که بخواهد کاری بکند. تازه غیر متعهدهایی که در آن جا طرفداران عراق بیشتر از ایران بودند چون غیر متعهدها عمدتاً با شوروی خودشان را هماهنگ میکردند. به نظر من در آن زمان هم بهترین مرجع شورای امنیت سازمان ملل بود ولی ما از این ظرفیت شورای امنیت سازمان ملل استفاده نکردیم. شورای امنیت سازمان ملل تا زمانی که ما خرمشهر را آزاد کردیم سکوت کرده بود. بعد از روز آزادسازی خرمشهر که سوم خرداد هم هست شورای امنیت هیچ حسی ندارد و منفعل است. قطعنامه بعدی زمانی صادر می شود که ما عملیات رمضان را طراحی کردیم و آماده اجرا شدیم. درست همان شب، قطعنامه شورای امنیت صادر شده است. عنصر اصلی که در جنگ باید مشخص باشد از جمله عامل تجاوز، عامل جنگ، معاهده حقوقی بین طرفین یعنی معاهده ۱۹۷۵، مسائل غرامت و خسارت، در این قطعنامه مشخص نیست. اگر عملیات رمضان موفق شده بود قطعا شورای امنیت به سمتی می رفت که مثل تجاوز عراق به کویت با ایران رفتار بکند و برای اینکه جنگ به گونهای نشود که رژیم صدام حسین ساقط شود،حاضر بود این چند چیزی که ایران دنبالش بود را به ایران بدهد. بعد از آن هم که جنگ فرسایشی شد و تداوم پیدا کرد ولیکن باز شورای امنیت سازمان ملل در مقاطع حساس جنگ واکنشی نشان نداد. مهم ترین مسئله که در جنگ اتفاق افتاد استفاده عراق از سلاح های شیمیایی در حین جنگ بود که جنگ را از حالت متعارف خارج کرد. دومین اتفاق بزرگی که اتفاق افتاد، از سال ۶۵ عراق جنگ شهرها را شروع کرد یعنی اصلا کاری به منطقه و جبهه نداشت و فرانسوی ها، شوروی ها، هلند و آلمان بیشترین کمک کننده عراق برای این دو تا جنگ بودند. بنابراین عراق در دوران جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر سه تا جنگ بزرگ خارج از جبهه ها را شروع کرد که در این سه تا جنگ پیداست که قدرتهای بزرگ پشت سر عراق بودند. یکی جنگ شیمیایی بود که از سال ۶۲ شروع کرد. دیگری جنگ حمله به شهرها و مناطق مسکونی بود که از سال ۶۵ شدت داد و جنگ سوم، جنگ نفت کش ها بود یعنی حمله به خطوط کشتیرانی در خلیج فارس که این را از سال ۶۵ شروع کرد و تا آخر جنگ ادامه داد. شورای امنیت نه حمله شیمیایی را محکوم کرد، نه حمله به خطوط کشتیرانی را و فقط یک سری قطعنامه یا بیانیه خنثی میداد. زمانی که ایران توانست از اروندرود عبور کند، ریگان و گورباچف تصمیم گرفتند جنگ خاتمه پیدا کند. مسئله دیگر اینکه ما ارتباط عراق را با دریای آزاد قطع کردیم. عراق که یک کشوری بود که کشور مرتبط با دریا بود اما تبدیل شد به یک کشور محاط در خشکی و کشورهایی که ارتباط با دریای آزاد نداشته باشند از نظر ژئوپولیتیکی کشور درجه دو محسوب می شوند. از بند اول معاهده ۵۹۸ که شروع می کنیم، بند اولش می گوید عقب نشینی به مرزها. . بنابراین مسئله بزرگ این است که ما از شورای امنیت دلخوشی نداریم. رفتارش در جنگ بسیار رفتار خصمانه با ایران بوده است.