نشست نخست "چراغی دیگر"؛ اولین نشست از سلسله نشستهای خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (ع) در سال ۱۴۰۳ برگزار شد
نشست نخست "چراغی دیگر"؛ اولین نشست از سلسله نشستهای خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (ع) در سال ۱۴۰۳، جمعه ۲۲ تیر در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست نخست "چراغی دیگر"؛ اولین نشست از سلسله نشستهای خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (ع) در سال ۱۴۰۳، جمعه ۲۲ تیر در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. این نشست با سخنرانی ناصر مهدوی و محمدعلی ایازی و هم چنین شعرخوانی سهیل محمودی و مرثیه سرایی رضا سلسبیل برگزار شد. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.
ناصر مهدوی از اسلام پژوهان، اظهار داشت: من سالها است که درباره امام حسین(ع) سخن می گویم و البته سالها است که رنج می کشم وقتی می بینم این چنین واقعیت او تحریف شده است. من کوشش کردم قصه واقعی عاشورا را از مختصر مدارک تاریخی به دست بیاورم. خوشبختانه در چند سال اخیر یک فضای فکری برقرار شده است و افرادی از راه رسیده اند که درباره عاشورا تأمل کرده اند. قرار نیست از عاشورا صرفا تقدیس درست کنیم. امام حسین(ع) معلم زندگی بوده است.
وی افزود: پیامبر(ص) گفته بودند که دو عنصر قرآن و امامت را نگه دارید. صد دریغ که هر دوی آن ها مورد کم لطفی قرار گرفت. قرآن بوی اعجاز می دهد و آدمی را دگرگون می کند. بخش هایی از این قرآن، روزگار پیامبر(ص) و دردها، رنج ها و محدودیت های او را نشان می دهد. اما بخشی از آیات قرآن، فرا زمانی است و محدود به دوره پیامبر(ص) نمی شود. پیامبر(ص) دغدغه اش این بود که پیامبرانی مانند ابراهیم(ع) الگوی انسان ها شوند. اما هر چه زمان گذشت، پیوند نسل جوان با قرآن سست تر شد.
او ادامه داد: تاریخ ما تاریخ تقدیس است و تاریخ ارزش و شناخت نیست. یکی از عالی ترین آفریده های بشری، نهج البلاغه است. اما متاسفانه با نهج البلاغه بیگانه ایم. کافی است در نهج البلاغه نگاه کنید. در جای جای آن خطاب به حاکمان گفته می شود که اگر مردم نظارت نکنند، شما به فساد کشیده می شوید. امام علی(ع) می گوید که سیاست فقط برای عدالت است. متاسفانه به ما الگوهایی معرفی کردند که به ما درس خمودگی و درماندگی دادند و از یک ملت تاریخی، یک ملت بی دست و پا ساختند و از این رو است که مسئله امام حسین(ع) مسئله مهمی است. امام حسین(ع) را طوری مجسم کرده اند که صرفا تقدیر بوده است که کشته شود. اما این مرد این راه بزرگ را انتخاب کرده است. ممکن نیست قدم به سوی سعادت بگذارید در حالی که در جامعه آزادی انسان ها را گرفته باشید. ما از مرگ امام حسین(ع) مرگ مظلومانه ساختیم و مرگ قهرمانانه اش را تحریف کرده ایم. تراژدی لحظه ای است که قهرمان در لحظه ای تجلی پیدا می کند. قهرمان برای مرگ نیامده است، قهرمان می گریزد، گریز به معنای اجتناب. معمولا آدم های سطحی از خود می گریزند. اغلب ما از خود می گریزیم و جرئت تماشای ضعف های خود را نداریم. این گریز از خویش، گریز از حقیقت است. ما گرفتار این استبداد شده ایم که آن چه من می اندیشم، حق است.
مهدوی در پایان گفت: در ماجرای عاشورا عجیب است که گریز از مرگ می بینید، البته امام حسین(ع) از مرگ نمی ترسد. او برای کشته شدن به کربلا نرفته است، برای این که می خواهد بگوید زندگی یک موهبت است. او از خفت، ذلت و پلیدی می گریزد. تمام ماجرای عاشورا گریز از مرگ است چون زندگی زیبا است. امام حسین(ع) از بی عدالتی و ظلم می گریزد. او قهرمان بود، قهرمانی که از ستم، نابرابری و حقارت می گریزد و پیامش زندگی است.
در ادامه محمدعلی ایازی از قرآن پژوهان، ابراز داشت: اکثرا محافل ما به جای توصیف کار حسین(ع)، توصیف کار یزید را می کنند و محافل ما چون می خواهند فضای عزاداری را تریوج کنند، به آن بخش می پردازند. اما آیا کار حسین(ع) برای ما به عنوان یک انسان، یک الگو در شرایط بحران است یا الگو برای زیست انسانی؟
وی افزود: معمولا توصیف هایی که از حماسه حسینی می شود، آن بخشی برجسته می شود که ما بخواهیم از ظلم ستیزی صحبت کنیم، البته بدون تردید کار حسین(ع) با پیام هایی که داشته است، یک کار جدی بوده است اما ارزش های اخلاقی کار حسین(ع) برای هر عصر و زمانی می تواند به عنوان یک ارزش مطرح شود. یکی از مشکلات امروز، بدفهمی معنای استقامت است. قرآن کریم کلمه استقامت را بیش از ۵۰۰ بار اعمال کرده است. در جایی از قرآن گفته می شود آن هایی که در زندگی پایمردی و خویشتنداری در مسیر حق می کنند، آن ها نگران نباشند چون ما از آن ها حمایت می کنیم. خداوند نیروهای غیبی خود را همواره پشت سر آن ها قرار می دهد. بدترین حالت برای یک فرد و جامعه، زمانی است که در آن جامعه یأس تولید می شود. استقامت در لغت به معنای تعادل است. خداوند در سوره هود خطاب به پیامبر می گوید که ایستادگی کن و بعد می گوید عقلانیت به خرج بده و طغیانگری نکن. ایستادگی یعنی عقلانیت، یعنی ما بتوانیم با دنیا با عقلانیت صحبت کنیم. دینی که عقلانیت نداشته باشد، دین نیست. علامه طباطبایی می گوید که در قرآن بیش از ۳۰۰ آیه درباره عقلانیت داریم.
او ادامه داد: امام حسین(ع) خونش ریخته شده است برای این که کاری کند مردم از گمراهی و جهالت بیرون روند. وقتی صحبت از استقامت می شود، منظور استقامتی است که کنارش عقلانیت است. یکی از مشکلاتی که در نسل جدید داریم، بحث تاب آوری آن هاست. جامعه ای که تاب آور نباشد، زمینه بحران اجتماعی را دارد. باید از مسئله حسین(ع) این تاب آوری را یاد بگیریم. ما حسین(ع) را فقط برای دوره بحران نمی خواهیم، ما او را برای همه دوران ها می خواهیم. عده ای امروزه شعار می دهند که ما باید بایستیم، اما ایستادن به چه قیمتی؟ عقلانیت این است که برای خدمت به مردم، موانع را برداریم و این کار حسینی است. امام حسین(ع) در شب عاشورا خطبه ای خواند و فرمود بدانید که فردا هر کس با من باشد کشته خواهد شد. علی اکبر(ع) از وسط جمعیت بلند شد و گفت آیا ما به حق نیستیم؟ حضرت فرمود که هستیم. علی اکبر گفت پس چه باک که ما در این راه شهید شویم؟ در آن شب کسی از اصحاب امام حسین(ع) جدا نشد و همه ایمان به این مسیر داشتند.