تصویرتصویرتصویر

نشست دوم "چراغی دیگر"؛دومین نشست از سلسله نشست‌های خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (ع) در سال ۱۴۰۳ برگزار شد

نشست دوم "چراغی دیگر"؛دومین نشست از سلسله نشست‌های خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (ع) در سال ۱۴۰۳، روز شنبه ۲۳ تیر در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

تصویر
به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست دوم "چراغی دیگر"؛دومین نشست از سلسله نشست‌های خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (ع) در سال ۱۴۰۳، روز شنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۳ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. این نشست با سخنرانی غلامرضا ظریفیان و هادی خانیکی و هم چنین با شعرخوانی سهیل محمودی و مرثیه خوانی رضا سلسبیل برگزار شد. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.

غلامرضا ظریفیان از استادان دانشگاه، ابراز داشت: فاجعه عاشورا حاصل جمع خودکامگی دینی و انحطاط اخلاقی است. پیامبر(ص) ۲۳ سال تلاش کرد تا از یک جامعه درهم گسیخته، یک جامعه به نسبت هم بسته پی ریزی کند. خداوند عامل انسجام را نحوه عمل پیامبر می داند و البته نه فقط عمل فردی. سیره پیامبر یعنی عمل پایدار آگاهانه. پیامبر در مدینه با قرارداد آمد و قراردادهای مختلفی با مردم بست. برخورد افقی پیامبر به گونه ای بود که مردم یثرب که سال ها تحت تاثیر اختلافات شدید بودند، خداوند به آن ها مدال بخشندگی داد. انسان ها اگر در معرض رفتار درست قرار بگیرند، تحول بزرگی در آن ها رخ خواهد داد.
وی افزود: قرآن یقه خودکامگی را می گیرد. آخرت مال کسانی است که از بالا با انسان ها رفتار نمی کنند و برخوردشان با مردم برخورد افقی است. اگر از موضع استکبار و استیلا با مردم رفتار کنیم، به سرانجام نمی رسیم. جامعه جاهلی یک جامعه شفاهی است. پیامبر به محض آمدن به مدینه این را به یک میثاق مکتوب تبدیل کرده است. یثرب یک جامعه متکثر بوده اما پیامبر گفته است که مسلمانان و یهودیان امت واحده هستند. پیامبر در مدینه مانع تبلیغات دین یهود نبود البته در عین حال گفت که شما هم مانع تبلیغ ما نشوید. قرآن به مومنین می گوید که شما هم مانند پیامبر زندگی کنید.
او ادامه داد: در این زمین طوری باید زندگی کرد که برای سایر انسان ها هم حق قائل شد. اما چه شد که این جامعه ای که به نسبت در تراز اخلاقی بود، در ظرف ۳۰ سال منحط شد؟ چه شد که این جامعه ارزش هایش تهی شد؟ چه شد که به یک جامعه انتقادناپذیر تبدیل شد؟ استبداد از درون یک جامعه را تهی می کند. ریشه انحطاط اخلاقی، استبداد است. استبداد قبل از این که یک امر سیاسی باشد، یک امر روان شناختی است. روان شناسان ریشه استبداد را در انسان حقیر می بینند. عاشورا نتیجه استبداد است. ریشه انحطاط این ۳۰ سال را باید در استبداد ابزاری جستجو کرد. امام حسین(ع) در سخنرانی منا اشاره می کند که دو اتفاق افتاده که باعث شده جامعه منحط شود، یکی رواج دروغ گویی و دیگری رواج حرام خوری.

در ادامه هادی خانیکی از استادان دانشگاه، اظهار داشت: زندگی به من آموخته است که در حد خودم سخن بگویم. زمانه این درس را به ما داد که در حد خود به تغییر بیندیشیم. اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ زمانی بود که من و امثال من، فهمی انقلابی از عاشورا و نهضت حسینی داشتیم. به تعبیر دکتر شریعتی، هر انقلابی دو وجه دارد، یکی خون و دیگری پیام.
وی افزود: داستان نهضت حسینی، فرا تاریخی، فرا زمانی و فرا مکانی شده است. از منظر ارتباطی، تاریخ نهضت حسینی حاوی نکته های مهمی است. در همان پیام انقلاب، پیام گذار نهضت حسینی، حضرت زینب(س) است. در کنار او حضرت سجاد(ع) است که غیر مستقیم کربلا را روایت می کند. پس کربلا راویانی دارد، راویانی که چارچوب ها و سنت های متعارف را می شکنند. قیام امام حسین(ع) حرکتی است عقلانی، سنجیده و با تدبیر. او بر سر یک دو راهی هجرت و بیعت قرار گرفت و هجرت را برگزید چون نمی خواست بیعت کند.
او ادامه داد: هیچ چیزی بدون قصه و داستان نمی تواند منتقل شود. روایت یک امر شنیدنی و گفتنی است. روایت فقط یک سو ندارد و این جا است که ارتباطات معنی پیدا می کند. اگر شنونده ای نباشد، پیام مستتر می ماند. کلیت پدیده عاشورا به روایت بر می گردد که پدیده ادراکی است. یکی از جاهایی که ایجاد لکنت می کند، فضاهای بسته و استبدادی است. نمی توان قصه ای را گفت که در تولید معنا مخاطب حضور نداشته باشد. قصه عاشورا یک قصه عام و معنادار برای همگان متکثر است. هسته بنیادین روایت عاشورا، همین لحظه های ارتباطی است که ما بتوانیم در فضای عاطفی و ادراکی قرار بگیریم.
خانیکی اضافه کرد: در دورانی به سر می بریم که تولید شخصی سازی شده است و توزیع انبوه و روایت های جعلی نقش مهمی دارد. در دورانی به سر می بریم که روایت ها مانند روایت عاشورا تسخیر و مصادره به مطلوب شده است. امر تماشایی از نظر ارتباطی بر امر واقعی غلبه دارد به همین دلیل در فهم عاشورا هم تماشایی شدن و تماشایی دیدن ارتباطات نقش مهم تری گذاشته است تا اصل روایت. شاهد دوگانه های سیاسی و سلیقه ای در روایت عاشورا هستیم. باید نهضت کربلا را در بستر تاریخی خود ببینیم. امام حسین(ع) آزادگی را مبنای گفت و گو قرار می دهد. پدیده عاشورا این ظرفیت را دارد که بین اکنون و دیروز گفت و گو کند و بین نسل ها بر سر آن گفت و گو انجام بگیرد. عاشورا بیش از آن که امری منحصر به جنگ های اعتقادی باشد، رویدادی است تاریخی که نقل های فراوانی از آن شده اما آن چه سهم ما شده، روایت است. از این منظر، عاشورا متنی تمام شده نیست. درسی که از نهضت حسینی می توان آموخت، درس گفت و گو است.

اخبار

اخبار صفحه نخست

تاریخ نگارش: ۱۴۰۳/۰۴/۲۴

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت و محتوای آن متعلق به خانه اندیشمندان علوم انسانی است.