نشست "مقوله بندی عشق" برگزار شد
نشست "مقوله بندی عشق" روز دوشنبه ۱ مرداد در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "مقوله بندی عشق" به همت موسسه سپهر مهر و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی و موسسه فرزانه، روز دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.
مصطفی ملکیان، فیلسوف و نویسنده، ابراز داشت: یکی از مهم ترین مباحثی که در همه علوم انسانی مدخلیت دارد، موضوع یا مسئله عشق است اما عشق نه فقط در زبان فارسی، بلکه معادلش در زبان های دیگر دنیا هم وجود دارد. اگر بخواهم به تعبیر ادبا بگویم، عشق یک لفظ است اما بیش از یک معنا دارد. این که مراد گوینده و نویسنده چیزی باشد و فهم شده خواننده چیزی دیگر، سوء تفاهم پیش می آید. راه این که سوء تفاهم پیش نیاید این است که نویسنده خودش تعریف تصریحی کند، مثلا منِ نویسنده بگویم که از عشق کدام معنا را مد نظر دارم.
وی افزود: یکی از مطالب مهم، همین مقوله بندی عشق است و ما به چند چیز مهم، عشق می گوییم. بعضی عشق ها از لحاظ اخلاقی خنثی، منفی یا مثبت تلقی می شوند. اگر مقوله بندی مفهوم عشق صورت بگیرد، شاید روشنگری صورت بگیرد. در طول تاریخ، تقسیم بندی های مختلفی از عشق صورت گرفته است اما دو مقوله بندی برای من جذاب تر بوده است. یکی، مقوله بندی یک فیلسوف روسی تبار است که در باب عشق آثار فراوانی منتشر کرده است اما یک اثر شاهکار، به نام "عشق؛ روش ها و پیامدهای آن" دارد. در این کتاب، تقسیم بندی عالمانه ای از عشق صورت گرفته است. دومین مورد، کتابی است تحت عنوان "حقیقت، خیر و زیبایی" از پیتر کریفت که الهی دان است و الان هم زنده است و او هم تقسیم بندی دیگری از عشق را ارائه داده است. من این دو تقسیم بندی را در هم تلفیق کرده ام که در ادامه ارائه خواهم داد.
او ادامه داد: اولین مقوله عشق، به معنای عاطفه غریزی است یعنی ما بدون این که سر سوزنی اراده و علم داشته باشیم، یک سلسله چیزها را دوست داریم. این عشق خیلی بی تکلف است و شامل عشق به پدر و مادر، خواهر و برادر و در کل، خویشان می شود. مقوله دوم عشق، همان معنایی است که معمولا در ادبیات دینی ما به شهوت تعبیر می شود و خود سه قسم است. قسم اول، عشق جنسی است که عنصر شورمندی بیشتری به نسبت سایر عشق ها در آن وجود دارد. قسم دوم، لذت شخصی است که لذت برنده یکی از اندام های ما است. قسم سوم، شهوت مبتنی بر نیاز یا خواسته است. مقوله سوم، عشق رمانتیک است که به معنای عاشق ذهن و روان شدن و فارغ از تن است. مقوله چهارم، در زبان فارسی به آن دوستی گفته می شود و دوستی همیشه به تدریج حاصل می شود. مقوله پنجم، عشق از سنخ تحسین است. مثلا گاهی شما چیزی را تحسین می کنید و می گویید به آن عشق دارید. مقوله ششم، عشق به آرمان ها است، به معنای عشق ورزیدن به چیزی که وجود ندارد و این برخلاف عشق های قبلی است که همگی عشق به موجودات بود. به نظر می رسد این نوع عشق، سازنده ترین نوع عشق است. مثلا افرادی عاشق عدالت، آزادی، برابری و امثالهم می شوند. عشق به آرمان ها به لحاظ آثار اخلاقی، بالاترین نوع عشق است. مقوله هفتم، عشق عقلانی است. این عشق، احساسی و عاطفی نیست و حاصل یک نوع تعقل عمیق است. این عشق عقلانی دو زیرمجموعه به نام های نیک خواهی و نیکوکاری دارد. نیک خواهی یعنی نیک موجودات را خواستن. نیکوکاری با گفتار، کردار یا زبان بدن انجام می گیرد.
ملکیان در پایان اضافه کرد: همه این هفت مقوله ای که مطرح شد، عشق ما انسان ها به چیزی یا کسی بود. اما عشق خدا به ما انسان ها چه ماهیتی دارد؟ بعضی از عارفان نیز عشق را به همه موجودات نسبت می دهند. عشق به خود آدم یا حب ذات هم وجود دارد و بیشتر فیلسوفان معتقدند که این نوع عشق در مقوله اول جای می گیرد و اما بعضی ها هم معتقدند که این عشق کاملا جدا است.