نشست " از عاشقی تا آشتی" برگزار شد
نشست " از عاشقی تا آشتی" روز دوشنبه ۲ مهر در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست " از عاشقی تا آشتی" به همت موسسه سپهر مهر و با همکاری گروه زبان و ادبیات فارسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز دوشنبه ۲ مهر ۱۴۰۳ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.
محمد جواد اعتمادی، مولوی پژوه و مدرس زبان و ادبیات فارسی، ابراز داشت: ماه مهر با نام شمس و مولانا آمیخته شده است. در ادبیات فارسی، فراوان از عشق گفته شده است و انتخاب کردن از بین موارد زیاد دشوار است. امروز می خواهم در مورد رابطه بین عشق و آشتی جویی صحبت کنم. در ادبیات عرفانی ما، توشه های گرانبها در مورد این موضوع فراوان است.
وی افزود: عدم خشونت و آشتی جویی را به عنوان یک فضیلت والا بدانیم و آن را در خود تقویت کنیم. انسان عاشق، اهل مدارا و صلح است و اهل جدال و ستیز نیست. بزرگان ادبیات فارسی، با خلق خدا جنگ نداشتند.
او در ادامه ضمن مثال هایی از ابوسعید ابوالخیر، سعدی و ابوالحسن خرقانی، افزود: خرقانی در این ماجرا یک اسطوره است و می گوید من با خلق خدای صلح کردم که هرگز جنگ نکنم.
اعتمادی اضافه کرد: در تجربه عارفان از عشق همواره همزادی از عشق وجود دارد. عشق اتحاد می بخشد. عشق در روایت مولانا طبیب است و اصلی ترین چیزی که درمان می کند، عنانیت، منیت و نفس اماره است. هر چه قدر منیت لاغرتر شود، آدمی بیشتر به سوی صلح و آشتی می رود. مولانا می گوید این که آدم ها همیشه در ستیز و دعوا باشند، نسبت مستقیم دارد با ناخوشی درون. عشق، درون را آباد و باغ و گلستان می کند.
این مولوی پژوه اضافه کرد: در روایت مولانا، عشق همزاد رحم است. عارفان عشق را به معنای شکوفایی درونی تجربه می کنند. فرد عاشق محال است که رحیم نباشد. عاشق دلش خانه دوست می شود و وقتی خانه دوست شد، جا برای دشمنی ندارد.