تصویرتصویرتصویر

نشست "پی جویی اندیشه گروه های خشونت گرای معاصر در جریان های فکری مشروطه" برگزار شد

نشست "پی جویی اندیشه گروه های خشونت گرای معاصر در جریان های فکری مشروطه" روز پنج شنبه ۵ مهر در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

تصویر
به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "پی جویی اندیشه گروه های خشونت گرای معاصر در جریان های فکری مشروطه" به همت بنیاد هابیلیان و با همکاری گروه تاریخ و باستان شناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز پنج شنبه ۵ مهر ۱۴۰۳ در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. میرهادی حسینی دبیری این نشست را برعهده داشت. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.

علیرضا ملایی توانی، عضو هیات علمی گروه تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی، اظهار داشت: عنوان بحث من، شیوه های مبارزه در انقلاب مشروطه؛ خشونت گری یا مدارا باوری است. انقلاب یک حرکت سیاسی اجتماعی نیرومند است برای تغییر در ساختارهای سیاسی. در این معنا، اساسا در هر انقلابی خشونت وجود دارد. در ایران، تا پیش از روی کار آمدن قاجارها هیچ نیروی داخلی قادر به تغییر ساخت سیاسی نبود. در دوره مشروطه برای نخستین بار نیروهای داخلی کشور ساخت اجتماعی کشور را تغییر دادند.
وی افزود: سوالی که مطرح می شود این است که چرا خشونت در انقلاب مشروطه کمتر بود؟ آن چه که خیلی مهم است، شکل گیری یک طبقه اجتماعی پیشامدرن در ایران به نام روحانیت است. آن چه که این جایگاه را تقویت می کند، شکل گیری نهاد مرجعیت در دوره قاجار است و این سرآغار تحولی در ایران است که از آن به عنوان حاکمیت دوگانه یاد می کنم(سلطانی-روحانی). در هر دو نهاد سلسله مراتبی وجود دارد. این دور متوجه شدند که هر نوع درگیری با هم پر هزینه است. نقش آفرینی روحانیت در آن زمان را در بسیاری از مسائل شاهد هستیم. در بحث انقلاب مشروطه مشاهده می شود که بحثی مانند مسلح شدن جامعه اصلا مطرح نیست. بست نشینی یک حرکت مدنی برای فشار به حکومت بود.
او ادامه داد: در مجموع، انقلاب مشروطه با آرامش به پیروزی رسید، البته این به معنای این نیست که هیچ خشونتی هم رخ نداد اما نسبت به سایر انقلاب ها، کم هزینه تر بود. اما بعد از انقلاب، توازن قوا به هم خورد. نهاد سلطنت تضعیف شد و نهادهای مدنی قدرتمند شدند. از این جا به بعد، بحث خشونت در انقلاب معنای دیگری پیدا می کند. از این جا فکر شکل گیری مجاهدین به وجود می آید. نهاد سلطنت چون تضعیف شده است سعی می کند از درون روحانیت یارگیری کند و حرکت مشروعه خواهان پدید می آید.

در ادامه قباد منصوربخت عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی، اظهار داشت: عنوان بحث من، زمینه های فکری ظهور توسل به زور در انجام تغییرات سیاسی در تاریخ معاصر است. رویکرد و نگاه تاریخی به مسئله ترور در ایران، به حوادث تاریخی ناظر است. اگر در تاریخ معاصرمان با مقوله ای به نام ترور مواجه می شویم، پرسش این است که ترور یک امر قدیمی است یا یک امر جدید؟ ترور در قدیم شکل های مختلفی داشته است. اسماعیلیه ایران و رهبر آنها حسن صباح، آغازگر ترور بودند.
وی افزود: آن چیزی که در دوران جدید به عنوان ترور ظهور می کند، در انقلاب فرانسه اتفاق می افتد. ترور یک امر عملی است و افراد با ترور و تروریست مواجهه عملی دارند.
او ادامه داد: تمام اعمال ما از حیث ظاهر بر پایه خیر و شر تامین می شوند. باطن اعمال ما با سود و زیان و نفع و ضرر سر و کار دارد. عمل به تکلیف، یک نوع مسیر برای جلب سود و دفع ضرر است. عمل و اخلاق مبنای نظری دارند. استغراق در عمل و کم توجهی به نظر و تفکر در تاریخ وجود دارد. نحوه تفکر یعنی پاسخ به چرایی وقوع عمل.
منصوربخت افزود: در دوره جدید، منازعات گروهی و طبقاتی ظهور می کند و حاصل آن ظهور ایدئولوژی است و دعوا بر سر توزیع قدرت و ثروت شکل می گیرد. در مشروطه به طور کلی با تمدن غربی مواجه می شویم و ایدئولوژی جانشین فلسفه می شود.

اخبار

اخبار صفحه نخست

تاریخ نگارش: ۱۴۰۳/۰۷/۰۵

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت و محتوای آن متعلق به خانه اندیشمندان علوم انسانی است.