نشست "باز باران؛ واکاوی مسئله تربیت و کودکی در روزگار کنونی" برگزار شد
نشست "باز باران؛ واکاوی مسئله تربیت و کودکی در روزگار کنونی" روز چهارشنبه ۱۱ مهر در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "باز باران؛ واکاوی مسئله تربیت و کودکی در روزگار کنونی" به همت گروه علوم تربیتی خانه اندیشمندان علوم انسانی و با همکاری گروه فکری خانه آ، روز چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.
اسداله مرادی، استاد دانشگاه ابراز داشت: عنوان سخنرانی من این است که در تربیت و حقوق کودک کجا ایستاده ایم؟ نسل جوان و مادران جوان، یکی از امیدهای ما نسبت به بازاندیشی در تربیت هستند. تفاوتی ببین کودکی انسان ها و بیقه حیوانات هست. کودکی انسان یک پروسه تدریجی دارد.
وی افزود: در دوره عصر کشاورزی، بیشترین چیزی که برای کودک مفهوم پیدا می کند، کار است. در دوره تمدن های کلاسیک، انگار که آرام آرام راه انسان عوض می شود. در تمدن های بعد از کلاسیک،ادیان هم آمدند و کودک باید موردتربیت مذهبی هم قرار می گرفت. جان لاک و روسو از پیشگامان فلسفه در عصر جدید هستند. روسو به کودکی اصالت داد. اما در غرب، صدای روسو شنیده نشد چون همزمان با آن غرب وارد انقلاب صنعتی می شود. رقابت ها وارد مدرسه و دانشگاه شد وبچه دیگر برای دنیای جدید، ابژه شد و دیگر سوژه نبود.
او ادامه داد: در دو سه دهه اخیر، اندک اندک بحث حقوق کودک مطرح می شود. در این مدت روی مدرسه و آسیب های آن تمرکز می شود. متاسفانه ما در تعلیم و تربیت ایران از جهاتی هنوز قبل از روسو هستیم. ما هنوز نمی توانیم به کودک به خودی خود بیندیشیم. نه حکومت و نه خانواده به خود کودک فکر نمی کنند و موضوعشان حقوق کودک نیست. با معلمان می توان گفت و گو کرد و گفت که در طرف وجدانتان بایستید که کودک آسیب نبیند.
در ادامه بدرالزمان پزشکزاد، مترجم و نویسنده حوزه کودک اظهار داشت: عنوان سخنرانی من، کودکان امروز در کشاکش مرزهای دیروز و جهان فردا است. زندگی کودکان در کشاکش چرخ دنده های خواسته های ما است و دارد خرد می شود و به باد می رود. مقوله کودکی دارد گم می شود. ما دیگر بازی نمی کنیم، کنجکاو نیستیم و دیگر در قصه ها غرق نمی شویم و در یک کلام، کودکانگی در وجود ما رخت بربسته است.
وی افزود: اما در بحث این که چه کار کنیم و از کجا شروع کنیم، سه گذار وجود دارد. گذار اول، بازخوانی نگرش ها به سوی رفتن به فراتر از مرزها است. آینده کودکان ما پر از ناشناخته ها است. پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند می توان در مسیر آموزش، آموزش مسائل پایه یا آموزش حل مسئله در دنیای واقعی تلفیق شود. ما باید در نگرش های خودمان نسبت به کودک و خوب زیستن او به صورت بنیادی بازاندیشی کنیم.
او ادامه داد: گذار دوم، تغییر منش به سمت رویکردهای انسانی است. عملا کودکان ما نقشی در زندگی خود ندارند. اجازه بدهیم که کودکان نقش بیشتری را برعهده بگیرند. گذار سوم، کنش های جمعی به سوی تحقق امر مشترک است. برای تغییر وضع موجود، هیچ یک از ما به تنهایی نمی توانیم کاری بکنیم.
در ادامه محسن رنانی استاد دانشگاه، اظهار داشت: عنوان بحث من، شیوه های نامعمول، کودکان معمولی است. توسعه یعنی هر روز به خانه آ برگردیم، توسعه یعنی جامعه ای که خانه اندیشمندان است. ما یک جامعه معمولی هستیم که زور می زنیم کودکان نامعمول داشته باشیم. ما هنوز درگیر خطای ترکیب هستیم. خطای ترکیب یعنی حسنات فردی می تواند رذائل جمعی باشد و برعکس. داستان خطای ترکیب، داستان ما جهان سومی ها است.
وی افزود: این داستان، در سطح آموزش کودکانی را گرفتار می کند که مکانیسم دفاعی ندارند. در حوزه کودکی، جامعه ما به صورت جدی دچار خطای ترکیب است. ما گمان می کنیم که باید کودکانمان غیر معمول باشند. فکر می کنیم اگر بچه هایمان نخبه باشند، خدمت کرده ایم. توسعه یعنی جامعه ای که شیوه های نامعمول دارد. دموکراسی یعنی خلق مستمر نامعمولی ها. اما در سطح کودکی، دنیای کودکی باید دنیای معمولی باشد. سیاست ما در تربیت کودکان نامعمول، باعث شده است که یک جامعه معمولی داشته باشیم.