تصویرتصویرتصویر

نشست "تحولات فرهنگی اجتماعی ایران معاصر(گفتگو در فضای دانشگاهی)" برگزار شد

نشست "تحولات فرهنگی اجتماعی ایران معاصر(گفتگو در فضای دانشگاهی)" روز چهارشنبه ۲۳ آبان در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

تصویر
به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "تحولات فرهنگی اجتماعی ایران معاصر(گفتگو در فضای دانشگاهی)" به همت گروه علوم اجتماعی خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این نشست، کتاب گفتگوی علمی در تمدن ایرانی اسلامی معرفی شد. مهدی اصل زعیم دبیری این نشست را برعهده داشت. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.

سید محمود نجاتی حسینی، نویسنده کتاب گفتگوی علمی در تمدن ایرانی اسلامی، اظهار داشت: از گروه علوم اجتماعی خانه اندیشمندان علوم انسانی برای تدارک این برنامه سپاسگزاری می کنم. هم چنین از مرکز آینده پژوهی جهان اسلام که کارهای من را منتشر کردند، تشکر می کنم. این کتاب، یک مطالعه تاریخی اجتماعی است. من از قرن هشتم میلادی تا نوزدهم میلادی را مبنا قرار داده ام. جلد دوم این کتاب هم آماده شده است و شش فصل اضافه کرده ام و بیشتر هم در مورد دانشگاه های ایرانی و اسلامی است.
وی افزود: فصلی از این کتاب را به وضع آزادی علمی در ایران باستان اختصاص داده ام. آزادی علمی در حقیقت نوعی کاتالیزور اجتماعی است و سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی ایجاد می کند. هم چنین آزادی آکادمیک در تمدن اسلامی را بررسی کرده ام. در ادامه، ایران در آستانه مدرنیته(عصر مشروطه) و دارالفنون را مورد بررسی قرار داده ام.

در ادامه مقصود فراستخواه استاد جامعه شناسی، ابراز داشت: درباره منطق و قواعد پیدایی و برآمدن علم یا افول آن در این سرزمین چند قاعده را بیان می کنم. قاعده نخست، نبوغ بقا با نوعی خاطره تمدنی است. در این سرزمین یک نبوغ بقای تمدنی هست. نخبگانی در دامن همین مردم و در بحبوحه مشکلات برآمده اند و نوعی حافظه دیرین تمدنی و فرهنگی در آنها است. قاعده دوم این است که دانش در تمدن ما خصیصه ارتباطی، ترکیبی و اقتباسی داشت. ایران به نوعی اداره ترکیب فرهنگ است. هرودوت ایران را گلچینی از دنیا نامیده است. در فرهنگ ایرانی به سختی می توان امر درونی و امر بیرونی را از هم جدا کرد.
وی افزود: قاعده سوم این است که دانش ایرانی بخشی از یک طرح اجتماعی بود. دانش ایرانی در خلأ به وجود نیامده و به صورت اجتماعی ساخته شده است. قاعده چهارم این است که چهار خصیصه در دولت بود. عقل گرایی در دولت وجود داشته باشد. دولت معاشرت کننده با دانشمندان باشد. میان مشروعیت دولت با عظمت تمدن ایرانی پیوندی به وجود بیاید و تسامح دولت نسبت به عقیده و مذهب. قاعده پنجم عبارت است از سطحی از قابلیت انعطاف در دو سوی دولت و جامعه. دانش ایرانی وقتی گسترش پیدا می کرد که فضای دولت دچار انسداد کامل نبود و مرزهای میان دولت و متفکران، سیم خارداری پر از منطقه های ممنوع و خط قرمز امنیتی نبود.

در ادامه غلامرضا ظریفیان، استاد تاریخ، اظهار داشت: من این کتاب را خواندم و واقعا آموختم و بی صبرانه منتظر جلد دوم آن هستم. بحث علم و تاریخ علم، بحث های دراز دامنی است. معتقدم اگر دانشگاه را از تحولات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی جدا کنیم، امروز آورده چندانی نداریم. بحث دانش و دانشگاه الزاماتی دارد. وقتی به آن الزامات توجه می کنیم، جامعه زنده می شود. دانش و دانشگاه ریشه توسعه هستند نه میوه توسعه. اگر دانشگاه نتواند نقش توسعه خود را ایفا کند، توسعه پایدار شکل نمی گیرد.
وی افزود: دولت ها هر وقت گشوده رفتار کردند، دانشگاه هم نفس کشیده است و هر وقت بسته رفتار کردند، دانشگاه دچار مردگی شده است. برنامه های توسعه ای که در کشور نوشته شد، هیچ کدام متکی بر یک توسعه دانش بنیاد نیست. دانشگاه ما دچار بحران هویت شد و استقلالش را تا حد زیادی از دست داد. دانشگاه به بنگاه داری تقلیل پیدا کرد و در برخی موارد، شبه علم جای علم را گرفت. دانشگاه دچار چالش هایی است که می توان به استقلال و خودگردانی، آزادی علم، بحران کارکرد و اثربخشی و بحران عدالت آموزشی اشاره کرد.

اخبار

اخبار صفحه نخست

تاریخ نگارش: ۱۴۰۳/۰۸/۲۳

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت و محتوای آن متعلق به خانه اندیشمندان علوم انسانی است.