نشست نخست "چراغی دیگر" به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) در سال 1404 برگزار شد

نشست نخست "چراغی دیگر" به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) در سال ۱۴۰۴، سه شنبه ۱۰ تیر در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست نخست "چراغی دیگر" به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) در سال ۱۴۰۴، به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی، سه شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. زهرا سادات قاسمی اجرای این مراسم را برعهده داشت. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.

در ابتدا، سید جواد ورعی، از استادان حوزه علمیه قم، اظهار داشت: عنوان سخنرانی من، از صداقت حسینی تا نفاق اموی است. در طول تاریخ حکومت های استبدادی و دیکتاتوری یکی از راه های تسلط بر مردم و تداوم قدرت را افکار عمومی می دانستند و بر این اساس حکومت خود را پایه ریزی می کردند. امروزه استفاده از ابزارهای پیشرفته این روند را گسترده تر کرده است. در تاریخ اسلام شاید امویان بودند که سیاست خدعه و فریب را در میان امت اسلامی نهادینه کردند چون قدرت و حکومت برای آن ها اصالت و موضوعیت داشت. نمونه های متعددی در تاریخ وجود دارد که امویان و همراهان آن ها شهادت داده اند که ما اگر این سیاست را در پیش نمی گرفتیم، نمی توانستیم بر مردم حکومت کنیم. عمربن عبدالعزیز به دلیل دو اتفاقی که در زمان کودکی و جوانی برای او رخ داده بود، تصمیم گرفته بود زمانی که به خلافت رسید، سب و لعن حضرت علی(ع) را در منابر ممنوع کند.

وی افزود: یکی از پایه های استمرار حکومت اموی این است که مردم حقایق را ندانند. علی(ع) حاضر نبود برای بقای حکومت هرگونه رفتاری را انجام دهد. برای او قدرت وسیله و ابزاری است که حق ستم دیدگان از ستم کنندگان گرفته شود. فلسفه حکومت در منطق اهل پیغمبر(ص)، عدالت است. از لحظه ای که امام حسین(ع) از مدینه خارج شد تا لحظه ای که در کربلا به شهادت رسید، لحظه ای با یارانش و مردمش چیزی برخلاف عقیده اش و آن چه که واقعیت دارد، نگفت. در شب عاشورا، امام وقتی یارانش را جمع کرد، رو به آنان فرمود که این ها با من کار دارند و با شما کاری ندارند، هر کدام از شما دست یکی از زنان و کودکان را بگیرید و این سرزمین را ترک کنید. این صداقت یک رهبر اعتراضی علیه حکومت امویان است. او فرمود می ترسم فردا ندانید چه در انتظار ما است، همه ما در این سرزمین به شهادت خواهیم رسید.

او ادامه داد: فرهنگ دیگر، فرهنگ اموی است که حتی با مردم همراه خود نیز صداقت ندارند. آن ها از همان زمان حرکت امام حسین(ع) او را آماج اتهاماتی قرار دادند. معاویه در نامه ای به او می گوید می خواهم یزید را جانشین خود کنم و تو مبادا اتحاد امت اسلامی را به هم بزنی اما حضرت در جواب او می گوید من اصلا فتنه ای بالاتر از امارت و خلافت تو برای امت اسلامی سراغ ندارم. امویان به حضرت می گفتند چون بیعت نکرده ای، می خواهی تفرقه در امت اسلامی ایجاد کنی. حضرت می دانست که سیاست امویان وارد کردن چنین اتهاماتی است. اتهام دیگر این بود که می گفتند تو علیه خلیفه پیامبر خروج کرده ای، آن ها پذیرفته بوند که یزید خلیفه پیامبر است و امام حسین(ع) دارد علیه خلیفه خروج می کند. معاویه اسلامی را معرفی کرده بود که در آن امام علی(ع) کافر بود. دیگر اتهام این بود که به حضرت می گفتند تو حرمت اسلام و عرب را می شکنی تا گفته شود که عرب با دست خودش فرزند پیامبر را می کشد.

ورعی در پایان افزود: امروز در دنیا و روابط بین الملل، یک رژیم آپارتاید خونریز وجود دارد که برایش تبلیغ می کنند که او مظلوم است و از خودش دفاع می کند. این کاری است که رسانه های بین المللی انجام می دهند.

در ادامه، افشین علا به شعرخوانی پرداخت.

در ادامه، ناصر مهدوی، استاد فلسفه و عرفان، ابراز داشت: این واقعه کربلا اگر نگوییم بی نظیر، قطعا کم نظیر است و پر از رازهای بزرگی است که در تاریخ ناگفته مانده است. ما سه گونه مرگ را در عاشورا شاهد هستیم. یکی مرگ طبیعی و بیولوژیکی است. دیگری، مرگ یک قهرمان در عاشورا و سومی، مرگ امام حسین مظلوم است. مرگ سوم را شیعیان تولید کردند. تاریخ را افکار و دغدغه آدمیان می سازد. چیزی به نام روح تاریخ می تواند برای ما پیام آور باشد. می توان از تاریخ عبرت گرفت. تاریخ یک آیینه و مکتب است که می خواهد تجربیاتش را به ما عرضه کند تا ما کیفیت زندگی مان را بالا ببریم. به این معنا نگریستن به تاریخ عاشورا مهم است.

وی افزود: قرآن یکی از معتبرترین متون است برای این که تاریخ پیامبر را خوب بفهمید. عاشورا صحنه ای است که ما بنشینیم و به عنوان یک داور به آن بنگریم. این عرصه یک آیینه درخشان و حیرت انگیز است. عموم مردم چنانند که لذت های فوری و در دسترس را معمولا ترجیح می دهند به دوراندیشی های بزرگ. عموم مردم گرفتار زندگی سطحی هستند. زندگی سطحی ویژگی هایی دارد. آدمها معمولا دنبال کارهای جذاب هستند. این آدمها خودشان را درگیر مشکلات دیگران نمی کنند. همیشه خودشان را تماشاچی می بینند. اما زندگی اخلاقی جایی است که فرد صرفا به دنبال لذت نیست، شخص به دنبال خوبی می گردد. این آدم تشنه خوبی و فضیلت است. اوج زندگی اخلاقی زمانی است که دیگری را مثل خود انسان بدانید و آدم ها را ابزاری در خدمت اهداف خود نگیرید. ما عبادت کردیم اما نسبت به دیگران تفکرمان را اصلاح نکردیم. امام حسین(ع) قربانی کسانی است که گرفتار زندگی سطحی هستند. حضرت شهریار ایمان و یک عاشق متعهد است. این مرد برا زدودن نفرت ایستاد و می خواست خشونت را از زندگی مردم بیرون ببرد. در تاریخ عموم دیکتاتورها سعی می کردند نفرت ایجاد کنند. نفرت برای وجود آدمی سم است. عظمت در آن جایی است که خشمت را فرو می بلعی. امام حسین(ع) می گوید ما هرگز آغازگر بلوا و جنگ نبودیم، ما پیام آور نزدیک کردن دلها به یک دیگریم. مهم ترین عنصر حکمت، محبت است.

اخبار

اخبار صفحه نخست

تاریخ نگارش: ۱۴۰۴/۰۴/۱۱

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت و محتوای آن متعلق به خانه اندیشمندان علوم انسانی است.