نشست چهارم "چراغی دیگر" به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) در سال ۱۴۰۴ برگزار شد
نشست چهارم "چراغی دیگر" به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) در سال ۱۴۰۴، جمعه ۱۳ تیر در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست چهارم "چراغی دیگر" به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) در سال ۱۴۰۴، به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. زهرا سادات قاسمی اجرای این مراسم را برعهده داشت. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.
در ابتدا، مرضیه محمدزاده، استاد دانشگاه مذاهب اسلامی، اظهار داشت: در این نهضت حسینی از چهل زن نام به میان آورده شده که البته تعداد بیشتر از اینها است. در این نهضت زنان به سه دسته تقسیم می شوند. دسته اول، زنانی که از ابتدای حرکت از مدینه تا انتها با امام حسین(ع) همراه بودند. دسته دوم، زنانی که در بین راه یا در کربلا به امام پیوستند و سوم ، زنانی که نقش بسیار مهمی در نهضت دارند اما بنا به دلایلی در کربلا حضور ندارند مثل ام البنین. سوال مطرح می شود که چرا امام حسین(ع) این زنان را همراه خودش آورد؟ مصلحت بود که او زنان راه همراه خود داشته باشد، امام می دانست که اگر حاکم ظالم دیکتاتور دستش به خودش نرسد، زن و بچه اش را اسیر می کند. امام می خواهد نشان دهد که حرکت وی یک حرکت اصلاح گرایانه است. اسارت خاندان رسالت باعث شد که نهضت جاودانه بماند. خون حسین(ع) حتی اگر خواهرش آن فریادها را نمی زد جاودان می ماند. یکی از علل سقوط امویان، شهادت امام حسین(ع) بود.
وی افزود: اولین ویژگی زنان نهضت امام حسین(ع) مکتب شناسی آن ها بود. نسبت به مبانی مکتب شناخت کامل داشتند. زنان نهضت امام حسین(ع) امام شناس بودند، اطاعتشات از امام، اطاعت کورکورانه نبود. حسین را عمود خیمه اسلام می دانستند. زنان این نهضت زمان شناس بودند، نسبت به زمانی که در آن قرار گرفتند، آگاهی کامل داشتند. زنان این نهضت، زنان جهادگر بودند. امیر مومنان می گوید بالاترین جهاد، سخن حقی است در برابر حاکم جائر و زینب(ع) این گونه بود در برابر یزید. با مدیریت زینب تمام افراد کربلا به سلامت به مدینه رسیدند. حامل وصایای امام یک زن بود(ام سلمه همسر رسول خدا). از نظر سیاسی و اجتماعی، این زنان نهضت هم سیاسی بودند و هم اجتماعی. زهد، پارسایی، عفت و پاکدامنی را ما در زنان عاشورایی می بینیم. فصاحت و بلاغت در این زنان مشاهده می شود.
در ادامه، اسماعیل امینی به شعرخوانی پرداخت.
در ادامه، رحیم نوبهار، استاد دانشگاه شهید بهشتی، ابراز داشت: مسئله تعارض عدالت و صلح، مسئله ی شناخته شده ای است که در سطوح و لایه های مختلف مطرح شده است. ما در زندگی روزانه شخصی و عادی خود نیز به تضاد صلح و عدالت برخورد می کنیم. بعضی ها این دوگانگی را رد می کنند و می گویند که این اشتباه است که صلح را از عدالت جدا کنیم، صلحی که در آن عدالت نباشد، صلح نیست و عدالتی که در آن صلح نباشد، عدالت نیست. اما این دیدگاه ضعیف قلمداد شده است. یک نگاه دینی به این مسئله وجود دارد. تا جایی که به صلح مربوط می شود، دو دسته آیات در مورد صلح وجود دارد. یک دسته، آیاتی است که ناظر به صلح سازی هستند. از ارزش هایی که هم در سطح نظر و هم در سطح عمل مظلوم واقع شده، بحث صلح است. کتاب صلح در فقه یک کتاب بسیار نحیف است. با این که در قرآن و سنت انبوهی از آموزه ها در مورد صلح وجود دارد، صلح به معامله ی بین دو نفر فرو کاسته شده است. در آیاتی که مربوط به صلح سازی است، من ندیدم که در آن آیات به صلح قیدی خورده باشد. فقط یک جا در قرآن آمده است که اگر شما می خواهید صلح ایجاد کنید، صلح تان باید بر پایه عدالت باشد و این به معنای تقدم عدالت بر صلح است.
وی افزود: قرآن در کنار عدالت که به جلوه های مختلفش اشاره کرده است، به نهادها، مفاهیم و ارزش های دیگری هم اشاره کرده است که اتفاقا آنها دست صلح را بالا می برند. نهاد عفو یک نهاد صلح ساز است. عدالت بدون احسان یک عدالت خشک است. هر جا که در قرآن عدالت سزا دهنده است، یک توبه یا احسانی در کنار آن هست یعنی این که شما به سمت خشونت تروید و به سمت یک خوانش غیر صلح ساز نروید. حضرت علی(ع) هم قیدی به صلح زده و فرموده است اگر صلحی که رضایت خداوند در آن هست، به تو پیشنهاد شد، آن را ترک مکن. ذات عدالت قید بردار نیست اما صلح قید بر می دارد. مشکل امام حسین(ع) در پذیرش صلح، مسئله کرامت و آبرو بود. امام حسین(ع) نه اطمینان داشت که جانش حفظ می شود و هم چنین کرامتش هم مخدوش می شد و این صلح، صلح ذلیلانه ای برای امام بود.