نشست "پایه گذاری استقلال ایران؛ «خطبه» طاهر بن حسین یا «شمشیر» یعقوب لیث؟" برگزار شد
نشست "پایه گذاری استقلال ایران؛ «خطبه» طاهر بن حسین یا «شمشیر» یعقوب لیث؟" روز شنبه ۲۴ آبان در بستر اسکای روم برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "پایه گذاری استقلال ایران؛ «خطبه» طاهر بن حسین یا «شمشیر» یعقوب لیث؟" به همت گروه تاریخ و باستان شناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی و با مشارکت انجمن ایرانی تاریخ، روز شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴ در بستر اسکای روم برگزار شد. معصومعلی پنجه استاد تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی سخنران این نشست بود. محمد بیطرفان مدیریت نشست را برعهده داشت. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.
معصومعلی پنجه، اظهار داشت: در مورد دو کلمه ی استقلال و ایران، من کلمه استقلال را به معنای مدرن به کار نمی برم بلکه آن را در همان معنای لغوی اش به کار می گیرم. استقلال را به معنای رهایی و آزادی ایرانیان از سلطه خلافت عباسی به کار می برم. در فاصله سلطه عرب ها بر ایران تا یورش مغولان و شکل گیری دولت ایلخانی، نام ایران کنار می رود و به جای آن از خراسان، بلاد فارس و بلاد عجم یاد می شود. اما در ذهن و ضمیر ایرانی ها، ایران وجود داشته است و در منابع ادبی، نام ایران و ایرانشهر دیده می شود.
وی افزود: این دو رویداد مورد بحث ما، نقطه عطف در تاریخ ایران و در قرن سوم هستند. در این دو رویداد، شاهد یک کنش سیاسی هستیم که به نوعی می توانیم به استقلال خواهی تعبیر کنیم. طاهر بن حسین بنیانگذار دودمان طاهری و یعقوب لیث بنیانگذار سلسله صفاریان است. یعقوب دلاوری از طبقات محروم سیستان بوده که توانسته است به سروری و پادشاهی برسد. جدایی طلبی از عباسیان از قرن دوم شروع شده و بخش هایی از خلافت جدا شده بود. طاهر بن حسین به شیوه امارت استکفایی به عنوان امیر مشرق و خراسان انتخاب شد. اما صفاریان نه استیلایی و نه استکفایی بودند. باید گفت که این یعقوب لیث صفاری بود که پایه گذار استقلال ایران بود نه طاهر بن حسین. طاهر بعد از خلیفه، حزء دو سه نفر از قدرتمندترین بازیگران سیاسی بود. گفته شده است که در روزهای پایانی عمر طاهر، در خطبه از ذکر نام خلیفه غفلت می ورزد یا تعمدا این کار را می کند. اقدام طاهر برای آن روزگاران مهم بود.
او ادامه داد: یعقوب یک شخصیت خودساخته بود که به تدریج توانسته بود سیستان را به دست گیرد و سپس قدرتش را به کرمان و فارس گسترش داد. یعقوب دارد از زبان و گفتمان سیاسی که خود عباسیان پایه ریزی کرده بودند، به حکومت خودش مشروعیت می دهد. انگیزه طاهر از نام نبردن از خلیفه، بیشتر یک انگیزه شخصی و یک سرکشی علیه عباسیان بود. یعقوب در دوگانه عربی-عجمی یا دوگانه عربی-ایرانی می گنجد. کار او نقطه عطف جدایی ایران از خلافت عباسی و پایه گذار استقلال ایران بود.